loading...
به وبلاگ خودتون خوش آمدید
ع بازدید : 25 پنجشنبه 11 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

عنوان مقاله :معرفي روستاي تيس

 

بحش اول - بررسي تاريخي روستاي تيس

نويسنده : يوسف محتشمي

تيس روستايي  است  باستاني  از توابع  شهرستان چابهار   استان سيستان و بلوچستان و در فاصله  9 كيلو متري شمال غربي  شهر چابهار .  تيس  روستايي كوهپايه اي  كه در درون  دره اي   به نام لاوي  و دو طرف آن را كوههايي كم ارتفاع  احاطه نموده   كه از غرب به شرق امتداد دارند  و در دو طرف اين دره  واقع شده اند. .  اين دره  به شكل مثلثي  30 درجه  كه راس آن  در محل تلاقي  اين دو رشته كوه   و محلي نا هموار و مرتفع  و قاعده مثلث   را ساحل  تشكيل مي دهد.  در درون دره رودخانه اي فصلي  جريان  دارد كه سفره  زير زميني  اين دره  را  تغذيه  مي نمايد . و نيازهاي  آبي روستا  از محل همين  سفره زير زميني  تامين  مي شود.

بخش جنوبي اين رشته كوه  كه  يك ضلع مثلث را تشكيل مي دهد  تا چند صد متر در درون دريا پيشروي نموده  و  نقش موج شكن  طبيعي  را بازي ميكند و   بندر گاه  را در طول قرون و اعصار در مقابل امواج  سهمگين اقيانوس هند و طوفانهاي دريايي  شمال غرب اقيانوس  محافظت مي نمايد. ساحل بندرگاه در بستري كم عمق  از سطح دريا  قرار گرفته  » بطوريكه   با  موقعيت خاص و طبيعي  خود  دست طبيعت در كار شده و بندرگاهي  طبيعي  را آفريده  كه از ازمنه باستان   بدون نياز  به ايجاد تاسيسات  خاص  امكان تردد و پهلو گيري  كشتيها و قايقها  تجاري و صيادي  را براحتي  فراهم نموده است .

موقعيت طبيعي ويژه و سوق الجيشي اين بندر در كرانه  شمال غربي  درياي عرب موقعيت  خاص و ويژه اي  را به اين بندر گاه  داده است . هم اكنون  از نظر  اداري و تقسيمات سياسي  بندر تيس جزء محدوده  اراضي منطقه  آزاد تجاري و صنعتي  چابهار  قرار گرفته است.  و طي سالهاي اخير  پذيراي موج  مهاجراني بوده  كه به واسطه  رشد  و توسعه  بندر چابهار  در  اين روستاي حاشيه  اي سكني  گزيده اند و به نوعي ديگر اين  روستا را  تبديل به روستاي اقماري  چابهار و حاشيه نشين  اين بندر استراتژيك  كشور شده است.  با بررسي  تحولات جمعيتي  سالهاي اخير مشاهده مي شود     ظرف 20 سال اخير  جمعيت اين روستا  به 3 برابر  افزايش يافته  است.  جمعيت اين روستا  در سال 1365  يعني در آخرين سرشماري قبل ار ايجاد منطقه آزاد  چابهار  213 خانوار  و 1860 نفر جمعيت  و در آخرين سرشماري  انجام شده  در سال 1385 جمعيت روستا به 717 خانوار و 3886 نفر رسيده است .

 

 پيشينه تاريخي :

 اين روستا  در دوره پر فراز و نشيب خود  تحولات و  دگر گونيهاي  بسياري را بر خود ديده است . پيشينه تاريخي اين بندرگاه  به دوران  هخامنشيان  و قبل از آن بر ميگردد . حداقل به كمك  روايتهاي تاريخي موجود  پيشينه  تاريخي  آن  در دوران هخامنشيان  به اثبات رسيده است. اگر چه كنكاش  درباره  قدمت باستاني  اين بندرگاه نياز به بررسيهاي  باستان شناختي  دارد.

 نئارك درياسالار يوناني اسكندر مقدوني در  طي سفر  خود از  دهانه مصب ايندوس( سند)  تا  خليج فارس  در سال 326  قبل از ميلاد  از  وجود اين بندرگاه  خبر مي دهد.

اما  بندر تيس همانند  بسياري  از بندرگاههاي  درياي پارس  پيشرفت و رونق خود را مرهون تمدن اسلامي   و ورود اسلام به اين خطه مي باشد.  به هر حال  رونق و توسعه  اين بندر  و بطوركلي  رونق تجارت و ارتباطات  بندرگاههاي  جنوب ايران همچون  تيس ، هرمز ،  سيراف ،  و غيره  ماحصل احياء  روابط بازرگاني  باستاني  است  كه در  زمانهاي دور  در اين مناطق برقرار  بوده است . و به نوعي  مي توان اعراب مسلمان را  احيا گر  نظام تجاري باستاني دانست كه حداقل آثار آن در  زمان  بابل قديم و تمدن بين النهرين  مشاهده شده است . در دوره اسلامي  با احياء نظام تجاري باستان  اين بندر در كنار ساير بنادر  جنوب ايران  روابط تجاري  بين هند  و بين النهرين را   احياء نمودند.

 اين دوره پر شكوه تاريخي به مدت هفت قرن  تداوم داشت  و موجبات جهش همه جانبه  در مناطقي كه رواج داشت  فراهم گرديده  مكران  نيز از اين قاعده مستثني  نبود . در اين دوره  پر شكوه خراج مكران  به يك ميليون دينار  بالغ مي شد. كه نشان از رونق بازرگاني و شكوفايي اقتصادي  منطقه بود.

ورود اسلام به مكران  و سند  همراه با رونق تجارت  و گسترش ارتباطات بود، مكران كه در اقصاي دور افتاده امپراتوري   بود به  مركز  تجارت و  ثقل ارتباط في مابين نواحي  ساحلي و بنادر  و هند و بين النهرين را ايفا نمود.   و بار ديگر  مكران  همان نقشي را برعهده گرفت كه در  ازمنه باستان بين  تمدنهاي  باستاني رود سند  و تمدنهاي سومر ، اكد و بين النهرين را بازي نموده بود.

 بندرگاه تيس  نيز  در همين دوران  شاهد  رونق  و شكوفايي ويژه اي گرديد . جامعترين توصيفها از شرايط جغرافيايي ، فرهنگي و اجتماعي  منطقه مكران  و بند رگاه تيس نيز   نوشته  كاتبين و جغرافي نگاران مسلمان   است .  جغرافي نگاراني چون ياقوت حموي، ابن حوقل،ابن خرداد به ، اصطخري ، مقدسي  و ديگر مورخين و جغرافي نگاران مسلمان  با مكتوباتشان  تا امروز بزرگترين و معتبر ترين  منابع دسترسي  اطلاعات  راجع  به  مكران  هستند  . اين اطلاعات هرچند اندك  اما    دوران اعتلاء تمدن اسلامي  در مكران   همچون نوري  روشن  در  تاريكي مطلق روزگاران  گذشته بر    منطقه مكران و بلوچستان  تا به  امروز ميتابد.

 

تيس در دوره اسلامي:

تيز  شهري  در مكران  و  در برابر آن  باختر ، عمان  واقع شده  ميان اينجا و «كيز »  كه مركز حكومت  مكران است  پنج مرحله راه است. مهمترين مركز بازرگاني  آن ايالت  بندر «تيز» در كنار  خليج فارس بود  و كرسي آن استان  شهر «فنز بور»  يا «پنجبور» در داخله  ايالت بود  كه امروز معروف به « پنجگور»  پنج گور  در قرن چهارم  به قول مقدسي « باروئي داشت  كه از گل  ساخته شده بود ، گرد آن بارو  و خندقي  بود   در ميان  نخيلات  داراي  دو دروازه : دروازه  تيز در جنوب باختري كه   از آنجا  ساحل خليج مي رفتند . و دروازه طوران (توران)  در شمال خاوري كه از آنجا  به ناحيه  طوران  ميرفتند . شهر مركزي طوران  موسوم بود  به قصدار  (قزدار) كه آب  آن از نهر بود. » خرابه  هاي بندر  بزرگ  تيز در راس  بندري كه در قرون وسطي  كشتيهاي  كوچك به آن داخل  مو شوند  واقع بود. مقدسي درباره  تيز  مي گويد « نخيلات  بسيار  و كاروانسرا هاي خوب  و مسجد جامعي زيبا دارد . اهل  آنجا  از ملتهاي مختلف هستند  و بندريست مشهور  . »  در قرن ششم هجري اين  بندر بر تجارت بندر  هرمز كه رو به خرابي ميرفت تفوق و استيلاء پيدا كرد.

  از سطور فوق چنين بر مي آيد كه منظور از « تيز »   همان تيس  كنوني است  كه در كناره  غربي اقيانوس  هند و بر سر راه  تجارت دريايي هند  بسوي خليج  فارس  و بندر مهم بصره  و همچنين كرانه هاي  جنوبي  درياي عرب  و شرق آفريقا بوده  كه به واسطه موقعيت جغرافيايي و طبيعي خود  پس از سيراف معتبر ترين  بندر تجاري  جنوب فلات ايران  بود . اين بندر   درب ورودي  كرمان و مكران  محسوب مي گرديده است.

شهر داراي  آب بسيار  و كشتزارهايي كه عمدتاً نخل  خرما احاطه ميگرديد  . در درون  شهر امكانات و تهيلات خاص جهت  استفاده  تجار  و مسافرين فراهم بوده . وجود كاروانسرا  و مسجد جامع  و بندر گاه مناسب  موقعيت  ويژه  و سهولتهاي لازم  جهت گسترش و رونق دريانوردي و تجارت را بوجود آورده بودند.

رونق و شكوه مساجد  بهمراه ساير تاسيسات  و ابنيه هاي  مرتبط با مساجد در دوران اسلامي  همچون حمام عمومي  كتاب خانه ، مكتب خانه  هاي تعليم و تعلم   كه مورد اشاره مقدسي قرار گرفته است  وجود كاروانسرا مناسب و شايسته كه موجب رضايت  و تحسين   مولف و جغرافي نگار قرن چهارم را برانگيخته.

مورخي ديگر  ياد آور ميگردد:«  از آنجا (تيس) مالها  و اقراز  عشور تجار  و اجرت  سفاين  به خزاين پادشاه رسد و اهل هند  و سند و  حبشه و زنج و مصر  و درياي  عرب از عمان  و بحرين را فرضه آنجاست  و هر مشك و عنبر  و نيل  و هشم و عقاقير هندي و برده هندي و  حبشي و زنگي  و مخملهاي لطيف  و ساده  هاي پر آگين  و  فرطه هاي  دنبلي ( شايد ديبلي ) و امثال  اين طرايف كه در جهانست از اين ثغر  برند..... »

چنين بر مي آيد   كه ايالت مكران  و شهر تيس درعصر اعتلاء تمدن  اسلامي  دوران  رونق و شكوه خود را مي گذرانيده است .   و محل داد و ستد  بازرگانان اقصي نقاط  و محل درآمدي مهم و معتبر براي حكام وقت گرديد.  در ان دوران اجاره شهر تيس   نشاندهنده  ميزان  سطح در آمد  و رونق بازرگاني اين شهر است: «  عشور ابريشم مكران به سي هزار دينار  رسيد و  تمغاي  بندر تيز  پانزده هزار دينار  اجاره رفت »

از نكات  ديگر توصيف شهر تيس در دوره اسلامي همان تعدد و  كثرت سكونت  اقوام و مليتهاي گوناگون   با رنگها و پوشاك مختلف در كنار  يكديگر است. و خود شهر  تيس محل درآمد  و خزاين بيشمار و مردمي متمول  و متنعم بود. شهر داراي مسيرها و  راههاي مناسب  كاروانرو و منزلگاههايي مناسب بود كه توسط زمامداران  بخوبي  حراست  و نگهداري ميشد .

 وضعيت سياسي  بندر تيس و مكران:

 از موقعيت سياسي  تيس قبل از اسلام  اطلاع دقيقي در دست نيست . دانسته هاي  ما از آندوره فقط منحصر  به گفته هاي نئارك دريا سالار  يوناني اسكندر  كه سواحل  مكران را پيموده  مي باشد.      احتمالاً  اين شهر متعلق به سرزمين ايكتو فاجيه يا همان ماهي خوران است كه در جغرافياي  يونان  از ان نامبرده شده است.

عمده  يافته هاي تاريخي ما   درون متون   تاريخي  مربوط به دوران سلجوقيان و علي الخصوص  سلاجقه كرمان است  : تيس و مكران  در جريان اختلاف  في مابين  ملك قاورد و الب ارسلان  و تقسيم  قلمروي پادشاهي بين ان دو  جزء سهم  ملك قاورد  قرار گرفت . « آخرالامر  سلطان شاه و كرمان شاه  پسران  ملك قاورد  به دست بوس عم  رسيده اصلاح ذات البين گرديد باين قرار  كه ملك قاورد  شيراز مع اضافات  را به گماشتگان  الب ارسلان  گذارد  و فرك  و طارم  را كه قصبه از بلوك فارس  با لواحق آن  و در جزو  بلوك سبعه فارس است اضافه مملكت كرمان  باشد. و ملك قاورد  را پادشاه كرمان نويسند  و گويند .  و اولاد و احفاد  او كه در  آن مملكت  رياست  نمايند  نام شاهي  برآنها اطلاق شود و مالوجهات كرمان و بلوچستان  قاورد را مسلم باشد و گماشتگان  سلطان صح در آن نمايند . الحديث ملك قاورد  بعد از  رفتن برادر  ( الب ارسلان) سفر بلوچستان  نموده بندر  تيس را تعمير  كرده  بر بلاد  مكران نواب و عمال معين فرمود »

پس از  ملك قاورد  طغرل شاه  بار ديگر  به تعمير  و آباداني  مكران  همت نمود  .:« برسرير سلطنت كرمان پاي نهاد  غالب اوقات در شهر جيرفت  بسر ميبرد  . گويند  در زمان او عشور مكران به سي هزار دينار رسيد و تمغاي  بندر ( تيز)  پانزده هزار دينار  اجاره رفت . در بلوچستان آباداني  زيادي  كرده . طغرل شاه را خيال سلطنت  كليه ايران در خاطر بود ، اجل او را مهلت نداد»  

 پس از طغرلشاه و ضعف سلاجقه  كرمان  مكران و تيس به حال خود رها  گرديد  و رو به خرابي   رفت  و از آن زمان تا ظهور  خوارزمشاهيان  تقريباً مكران از دسترس حكام سلوجقيان  كرمان  خارج گرديد تا انكه  در دوران سلطان محمد خوارزمشاه  ملك زوزن  اين نواحي  را تصرف نموده و جزء  قلمروي  خوارزمشاهيان  گرديد. :«  از زمان ارتحال  طغرلشاه بن محمد شاه كه تا اين زمان چهل و پنج سال  بوده بلوچستان متابعت از كرمان نداشت  در هر قصبه از قصبات  انجا رئيسي از مردم  خود   حكم ميراند  و در اين سال  به اهتمام  ملك زوزن جزء حكومت مكران  گرديد  و سال  ديگر  در اوائل شتاء  نيز ملك عازم مكران  شد . كيچ و بندر تيس  مع اضافات  را متصرف شده و نواب و عمال  گذاشت و به گواشير  كه مركز  حكومت كرمان است  مراجعت نمود   ملك زوزن ريا« ابوبكر  و لقبش تاج الدين  و در ابتداي كار  شتر دار بوده است  و با توسل بدرگاه  خوارزمشاهيان  از كرايه دادن  شتر كارش به اميري كشيده بود  و بالاخره  امارت شهر زوزن  را يافته  بود  و داراي  شجاعت  و دور انديشي بي نظيري بود  يك روز   به خوارزمشاه گفت  سرزمين كرمان  نزديك ولايت ماست  اگر  سپاه مختصري  سلطان  به من  كمك كند  من اين ناحيه  را ضميمه حكومت خود  خواهم ساخت . خوارزمشاه سپاهياني به او داد  و او بكرمان توجه  نمود . در اين  وقت امير كرمان  حرب بن محمد بن ابي  الفضل ( كه از زمان  سنجر حكومت سيستان داشت) بود حرب بن محمد به جنگ ابو بكر آمد  ولي توفيقي  نيافت  و ابو بكر  بر كرمان  استيلاء يافت و از آنجا به مكران رفت و تا سند و كابل را گرفت»    (ادامه دارد)

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    نظرتان در رابطه به این سایت چیست؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 11
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 18
  • آی پی دیروز : 6
  • بازدید امروز : 13
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 13
  • بازدید ماه : 15
  • بازدید سال : 25
  • بازدید کلی : 2,074