مردم روستا: شبها آبادي ما به تسخير غولها و اشباح درميآيد، در تاريكيهاي شب، مردم روستا از كوهستان، صداهايي شبيه ناله و زوزه و فريادهاي وهمانگيز ميشنوند، كارشناسان محيط زيست درباره اين صداهاي برخاسته از دل كوهستان نظر ميدهند
به گزارش نداي زاهدان در يك روستاي ساحلي در منطقه چابهار، از اجنه مهربان و اشباح سياه و غولهاي بدسرشت حكايت ميكنند كه با فرا رسيدن شب، از پس كوههاي شگفتانگيز سر برميآورند و در كوچهپسكوچههاي تاريك آبادي به راه ميافتند تا در جدال خير و شر(ميان جن و غول) به خانهها سرك بكشند. به باور برخي از ريش سفيدها و زنان سالخورده، اشباح و غولهاي شر،گاهي در برخورد با روستاييان خود را به شكل حيوانات درميآورند و در تاريكيها ناپديد ميشوند و هر شب صداي زوزه و ناله و فريادشان از دل كوهستان به گوش ميرسد.
«تيس» در حاشيه چابهار، روستايي كهن و ساحلي، بازمانده از دوران هخامنشيان در استان سيستان و بلوچستان است كه در دوران باستان به نام «تيز» معروف بود.
اين روستا با باورها و سنتهاي شگفتانگيز مردمانش، در حصار بلند كوههاي شهباز،پيل بند و لاوري قرار دارد. به گفته برخي از سالخوردگان؛ اين كوهها محل مقبرههاي «جناني گچ» و «پيل بند» است و بسياري از مردم تعريف ميكنند كه در شبهاي توفاني، از ميان كوهستان صداي اشباحي را ميشنوند كه فرياد ميكشند و زوزهكشان آواز ميخوانند و صداي نالهها و فريادهايشان به گوش اهالي روستا ميرسد. شايعه شده كه بعضي از اشباح در تاريكي شب در كوچههاي روستا به راه ميافتند و با روشني روز به غارهاي تودرتوي خود در كوهستان برميگردند. براي آشنايي با سنتها و باورهاي به يادگار مانده از عهد باستان و نحوه زندگي روستانشينان، خبرنگار شوك به اين آبادي كهن رفت تا گزارشي تهيه كند و به گفت و گو با آنان بپردازد. پيش از اين سفر، درباره انگيزه و پيدايش پندارهايي درباره وجود جنها و غولهاي سياهپوش در ميان روستانشينان با دكتر اسماعيل كهرام، كارشناس برجسته محيط زيست گفت وگو كرديم.
دكتر كهرام ميگويد: روستاي «تيس» را كوههاي آهكي احاطه كردهاند كه جنس آهكشان «آسماري» و آنقدر نرم است كه تيغه چاقو در آن فرو ميرود.
همين نرمي كوهها باعث ميشود در مقابل باد و بارش باران، شكل و فرم بگيرند و اشكال مختلفي به شكلانسانها و حيوانات ظاهر شوند. اگر به تيس سفر كرده باشيد، بر كوههاي پوزم، پاسابند و تيس كه به كوههاي مريخي شهرت دارند، شكاف و برجستگيهايي شبيه مجسمههاي غول پديد آمدهاند و كمكم از ديرباز اين باور به وجود آمده كه غولها و اشباح، ساكن غارهايي در كوهستان هستند. اين فرمگيري ها در كوهها به نوع وزش باد برميگردد و پيكرههاي خيالي را به اشكال و اشباح مختلفي درميآورد.
ضمناً مردم روستا ميگويند شبها از ميان اشباح و غولهاي كوهستاني صداهايي چون فرياد و گفت و گو ميشنوند. حقيقت امر اين است كه پيچش باد در ميان كوهها باعث ميشود صداهايي شبيه زوزههاي انساني و آواهاي وهمانگيز به گوش مردم روستا برسد كه همه اينها باعث ميشود چنين افسانهها و پندارهايي درباره وجود جن و غول در ميان روستانشينان شكل بگيرد.
وي در ادامه ميگويد: در واقع اجداد و پدران ما وقتي با نيروهاي ناشناخته زمين روبهرو ميشدند و هيچ تعبيري از آن نداشتند، آنها را تعبير به حضور جن يا غولها و اشباح ميكردند. در واقع اينها ناشي از نيروهاي دروني زمين است كه در اثر فعل و انفعالاتي از اعماق زمين خارج ميشود و توهم وجود اشباح و غولها را به وجود ميآورد.
در واقع طبق روايات در وجود جنها شكي نيست اما قرار نيست به چشم انسانها ديده شوند، مگر با اذن خداوند. مجيد اسكندري، گياهشناس كه اطلاعات ارزندهاي از روستاي تيس دارد ميگويد: منطقه تيس در گذشتههاي نهچندان دور يكي از بنادر تجاري مهم ايران بوده است و جغرافيدانان اسلامي از آن به عنوان تنها بندر تجاري در طول سواحل خليجفارس و نزديك دلتاي رود سند ذكر كردهاند كه صادرات مواد خام و كالاهاي توليدي آن به ويژه پانيذ (نوعي شيريني ساخته شده از شكر و روغن بادام) نقش داشته و در آنجا كاروانسرا و مسجد زيباي جامع به يادگار مانده بود.
وي كه به نقاط مختلفي از كشور سفر كرده است از باور مردمي روستاي تيس ميگويد: اين مسأله جزو اوهام و پندارهاي ناشي از اشكال مختلف كوهستان و زوزهتوفانها است و در واقع از آن نميتوان به عنوان باور مردمي نام برد. اين پندارهاي خيالي به دليل كوههاي خارقالعادهاي كه در اطراف آنجا شكل گرفته، گوش به گوش و سينه به سينه به مردم رسيده است.
روستاي شگفتانگيز
اسكندري از جذابيتهاي تيس ميگويد: اين روستا يكي از شگفتانگيزترين روستاهاي كشور از نظر قومي و زندگي سنتي مردم است. يكي از بارزترين نكتهها در شهر تيس اين است كه در هر خانهاي چند خانواده به طور مشترك با هم زندگي ميكنند و بعضي از مردها در تيس، دو يا سه زن دارند كه همگي با بچههايشان كه گاهي بيشتر از 30 فرزند هستند در يك خانه زندگي ميكنند.
وي در ادامه ميگويد: گاهي هم يك كوچه به نام يك خانواده است و مردي با دو يا سه زن در اين كوچه به سر ميبرند و معمولاً زني كه كوچه به اسم او نامگذاري شده حق دارد با بچههايش در يك خانه مستقل زندگي كند.وي با اشاره به خصوصيت ديگري كه در اين منطقه به چشم ميخورد ميگويد: در تمام خانههاي روستا نوعي درخت كاشته شده كه حرمت خاص دارد و وجود يك درخت در حياط هر خانه از خصوصيات بارز مردم اين روستا است. روستائيان معتقدند اگر بچهها اطراف اين درخت بازي كنند هرگز مريض نميشوند و به سرماخوردگي دچار نميشوند. با تحقيقي كه در مورد اين درخت انجام دادهايم متوجه شدهايم كه برگهاي اين درخت خاصيت ضدعفونيكنندهاي دارد و در واقع آفتكش است.
وي از ويژگي سنتي ديگري كه خاص مردم اين منطقه است، ميگويد: مردم روستا دستمالهايي يك شكل و طرح خاص دارند كه به دستمال 17كاره مشهور است. اين دستمال كه جنس نخي دارد به «لانكي» معروف است.
اين دستمال همراه هميشگي اهالي روستا است كه گاهي از آن به عنوان جانماز، گاهي روانداز، حوله و سفره و... استفاده ميشود. وي همچنين به درختي كه با آن مسواك درست ميكنند اشاره كرد و گفت: محليها اعتقاد دارند دندانها با مسواك كردن با اين چوب خراب نميشود.
شناسايي ردپا
رشيد اميدي يكي از اهالي روستاي تيس نيز از مهارت و ويژگي سالخوردگاني ميگويد كه با دقت به جاي پاها در زمين ميتوانند دزدان يا رهگذران ناشناس را شناسايي كنند.
او ميگويد: در روستاي تيس شغل اصلي مردم روستا صيادي و كشاورزي است. اما 50 نفر از اهالي روستا توانايي شناخت ردپا را دارند. در روستا اگر سرقتي شود يا تبهكار ناشناسي مرتكب جرمي شود ابتدا مالباخته به سراغ اين افراد ميرود و آنها پس از ديدن ردپايي كه در كوچه يا داخل خانه به جا مانده است، سارق يا تبهكار فراري را شناسايي ميكنند و ميتوانند تشخيص دهند كه اين سارق چه مسيري را طي كرده، چند ساله است و چه مشخصاتي دارد و مأموران بر اساس اين اطلاعات به تعقيب فراريان ناشناس ميپردازند.
وي در ادامه گفت: حتي اگر شخصي باري همراه خود داشته باشد افرادي كه متخصص خواندن ردپاها هستند ميتوانند مقدار باري را كه ناشناس همراهش دارد تشخيص دهند.
وي گفت: يكي از خصوصيات مردم روستا اين است كه براي كارهاي خير مانند بازسازي مسجد و مدرسه و انجام مراسم مذهبي نياز به كمك مردم و روستاهاي ديگر ندارند و همه روستائيان، زن و مرد و بچهها، به طور جمعي پيشقدم ميشوند.